Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-03@04:20:44 GMT

درگذشت ویکتوریا دانشور

تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۸۷۲۰۸

درگذشت ویکتوریا دانشور

محمدحسین دانایی، برادرزاده جلال‌آل احمد- با اعلام درگذشت ویکتوریا، خواهر سیمین دانشور گفت: «ویکی خانم»، شب گذشته (پنجشنبه، ۲۱ مهرماه) از دنیا رفتند.

ویکتوریا دانشور از اوایل مهرماه به علت کهولت سن در سی‌سی‌یو بستری بود و به گفته پرستارش تنها قلب او به وسیله دستگاه کار می‌کرد.

او تنها بازمانده دانشورها، در خرداد ۱۳۰۵ به دنیا آمد، پنج سال از سیمین دانشور کوچک‌تر بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او بعد از درگذشت سیمین مدتی در خانه این داستان‌نویس که حالا خانه موزه شده است، زندگی می‌کرد.

ویکتوریا دانشور در گفت‌وگویی با ایسنا درباره خاطرات خود با خواهرش گفته بود: ما کودکی خیلی خوبی داشتیم. پدر و مادرمان خیلی روشنفکر بودند. توی حیاط‌مان یک حوض بود که با خانمْ سیمین توی آن شنا می‌کردیم. نان ریز می‌کردیم و می‌دادیم به ماهی‌ها. من پنج سال از خانمْ سیمین کوچک‌تر بودم، اما با او خیلی عیاق بودم. او هر جا می‌رفت، مرا با خودش می‌برد. حتا بعدها وقتی با جلال آل احمد می‌رفتند دماوند، من هم با آن‌ها می‌رفتم. ما شش خواهر و برادر بودیم که همه فوت شده‌اند و فقط من مانده‌ام. در زمان کودکی هر وقت میهمان می‌آمد، سیمین شعرهای مختلفی می‌خواند و من ویولون می‌زدم. پشت پرده قایم می‌شدم، به پدرم می‌گفتم، بابا بگو من هم بیایم و ساز بزنم. بعد قرقر ویولون می‌زدم.

ویکتوریا دانشور همچنین درباره‌ علاقه‌ سیمین به ادبیات و شعر گفت: خانمْ سیمین حافظه‌ خیلی خوبی داشت. شعری از حافظ را یک بار که می‌خواند، حفظ می‌شد. سعدی را هم حفظ بود. روزنامه‌ مدرسه دست او بود. سر صف که مقاله می‌خواند، همه برایش دست می‌زدند و می‌گفتند، این سیاه‌سوخته چه هوشی دارد! اولین کتاب خانمْ سیمین «آتش خاموش» بود. «شهری چون بهشت» هم کتاب دیگرش بود که من پشت جلد آن را نقاشی کردم.

خواهر سیمین دانشور چگونگی آشنایی سیمین با جلال آل احمد را این‌گونه تعریف کرده بود: ما عید رفته بودیم اصفهان و در اتوبوسی که می‌خواستیم به تهران برگردیم، آقایی صندلی کنارش را به خانمْ سیمین تعارف کرد. آن دو کنار هم نشستند. بعد آمدیم خانه. صبح دیدم خانمْ سیمین دارند آماده شوند بروند بیرون. من هم می‌خواستم بروم خرید. وقتی در را باز کردم، دیدم آقای آل‌ احمد مقابل در ایستاده است. نگو این‌ها روز قبل قرار مدارشان را گذاشته‌اند. روز نهم آشنایی‌شان هم قرار عقد گذاشتند. بعد همه را دعوت کردیم و در مراسم‌شان فامیل و همه‌ نویسندگان بودند. صادق هدایت هم بود. بعد آن‌ها خانه‌ای اجاره کردند و رفتند سر زندگی‌شان.

۵۷۲۲۶

کد خبر 1683613

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: نویسنده ادبیات ادبیات ایران ویکتوریا دانشور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۸۷۲۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای خانم بازیگر دعا کنید | فیلمی که از روی تخت بیمارستان منتشر شد

به گزارش همشهری آنلاین، زهره حمیدی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ویدئویی از خود روی تخت بیمارستان منتشر کرد و از مردم خواست که برای او دعا کنند.

کد خبر 848533 برچسب‌ها خبر مهم فیلم و سریال ایرانی سینمای ایران

دیگر خبرها

  • شهیدی که قهرمان دو سنگر بود
  • آیین گرامیداشت حاج حسین ندیم پدر شهیدان احمد و اسماعیل ندیم
  • طرح تقسیم استان تهران در دستور کار قرار گرفت
  • راهیابی ۱۰ پویانمایی کوتاه ایرانی در جشنواره روسیه
  • ۱۰ انیمیشن کوتاه ایرانی در جشنواره روسی
  • ۱۰ انیمشن کوتاه ایرانی در جشنواره روسی
  • برای خانم بازیگر دعا کنید | فیلمی که از روی تخت بیمارستان منتشر شد
  • عکسی جالب؛ دست سفت احمدی‌نژاد با احمد جنتی در مراسم ختم
  • سهراب سپهری و سیمین دانشور مهمانان امسال نشر فیل در نمایشگاه کتاب
  • شعر شاعر پاکستانی در استقبال از غزل رهبر انقلاب